چه زیباست غرق رهایی شدن رها در حریم خدایی شدن در آغوش پروانه ها پر زدن شبیه کبوتر هوایی شدن کنار ورودی به باب الجواد به لطف رضا کربلایی شدن زمان تماشای گل دسته ها پریشان شیخ بهایی شدن شده کیمیا خاک طوس و خوش است در ایوان طلایش، طلایی شدن به مشهد سفر کردن و بعد از آن علی بن موسی الرضایی شدن نگاهم به دست کریمه رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست رضا زمزم است و رضا کوثر است رضا عاشق روضه ی مادر است سه جا او می آید به دیدار ما رضا از هر آقایی آقا تر است رضا یار ما در حساب است و غم رضا شافع عرصه ی محشر است رضا وارث ذوالفقار علی رضا نور چشمان پیغمبر است در امواج دریای درد و بلا رضا کشتی است و رضا لنگر است رضا نور چشمان معصومه است رضا هستی حضرت خواهر است نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست دلم در حرم از غم آزاد شد وجود پر از غصه ام، شاد شد به لطف شهنشاه و مولای طوس چه ویرانه هایی که آباد شد نسیم آمد و گفت در گوش آب که جارو کش صحن او باد شد دل خاک از داغش آتش گرفت دل پنجره سوخت، فولاد شد ببین در حریم پر از نور او بهشتی که صحن گوهر شاد شد رضا آمد و با وجود رضا در ایران شفاخانه ایجاد شد فقط ضامن بچه آهو که نه رضا ضامن هر چه صیاد شد نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست به صحنش رسیدم که باران گرفت دل مرده ام لحظه ای جان گرفت غریبانه غرق زیارت شدم لبم بوی آیات قرآن گرفت گدا بودم و شاهم از لحظه ای که دست مرا، دست سلطان گرفت خوشا آن فقیری که بی واسطه در این سفره سیراب شد، نان گرفت یتیمی که سرمایه اش اشک بود کم آورد اما فراوان گرفت اسیری هم از صحن آزادی اش کلید رهایی ز زندان گرفت نظر کرده بی شک امام زمان به شعری که اینگونه پایان گرفت نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست دلم حسرتی جز زیارت نداشت به شب های بی نور عادت نداشت اسیر خراسانم و چشم من بدون حرمم خواب راحت نداشت بگو موسم حج به مشهد رود مسلمان اگر استطاعت نداشت ببخشید این شعر درمانده را اگر بهره ای از بلاغت نداشت ببخشید اگر شاعر خسته جان برای سرودن بضاعت نداشت ولی غیر از بیت روی لبش به هنگام عرض ارادت نداشت نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست در این بحر مواج ساحل کجاست؟ به جز خانه ی دوست منزل کجاست؟ چگونه بفهمیم بی نور او که حق در کجا هست و باطل کجاست؟ سیاه است دل های ما یا رضا خبر دارمان کن که مشکل کجاست؟ من از شرح اوصاف تو عاجزم ثنا خوان تو کیست دعبل کجاست؟ نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست در این جا ملائک قدم می زنند گناهان ما را قلم میزنند به یاد علمدارِ میدان آب به زودی نماد علم میزنند به زودی از این جا به صحن بقیع مسیر حرم تا حرم میزنند به یاد و به نام امام حسن در این شهر دارالکرم میزنند ببخشید اگر هیئتی های ما برای حسن سینه کم میزنند برات مدینه و یا کربلا در اینجا برایم رقم میزنند خوشا خادمانی که در بین حرم فقط از صفای تو دم میزنند نگاهم به دست کریم رضاست بهشتم همیشه حریم رضاست