پای غمت گیرم حسین

پای غمت گیرم حسین

[ پیام کیانی ]
پای غمت گیرم حسین
نوشته کتابتم دیدم حسین
از غیر تو سیرم حسین
آخر یه شب تو روضه می‌میرم حسین 

خورده به هم نظم تنت
خسته شدن اما هنوز می‌زدنت
غرق به خون پیراهنت
رد می‌شدن با مرکب از رو بدنت

غارت کردن پیراهنو
هرچی که بود از خیمه ها دزدیدنو

بارون کربلا مادرت می‌شه مهمون کربلا 
شب جمعه روضه خون کربلا بارون کربلا

سر پیراهنت پیرم کردن
 از زندگی سیرم کردن

گفتم اینجا رو نه
 دوست دارم بازارو این بازارو نه!

بگو از رو تنت پا برداره این تشنه لب
مادر داره این تشنه لب

حسین آقام همه می‌رن تو می‌مونی برام

نظرات