حسین ... پناه عالمیان زینبت پناه ندارد به جز تو ای شهِ خوبان امیدگاه ندارد اگر اجازه دهی، صف کشیدهاند پیات آیم که ابن سعد نگوید حسین سپاه ندارد *** آه ریان، بعد اسمش بنویس عطشان آه ریان، جد ما به خاک و خون غلطان شیب گودال و شاه بی ردا، (وامحمدا) 2 عمه جان رو به مدینه زد صدا (وامحمدا) 2 آه ریان، ناله میزنم براش از جان آه ریان، حتی از شریعه خورد حیوان آه ریان، جلو چشمامِ همین الآن میزنه سنان جدا شمر جدا (وامحمدا) 2 برسه اگه صدایی به صدا (وامحمدا) 2 لااقل صیدتُ رو به قبله کن (شمر حوصله کن) 2 اول بُکش، بعد هلهله کن (شمر حوصله کن) 2 نیزه میرفت و بر میگشت چشماش باز و بسته میشد هرکس میرفت توی گودال انقدر میزد ... زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید میدونید این کیه، که میخواید هتک حرمتش کنید همه منتظرن، مادرش برسه تا صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه، به سرش برسه ...