پای غمت گیرم حسین نوشتهی کتاب تقدیرم حسین از غیر تو سیرم حسین آخر یه شب تو روضه میمیرم حسین هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه لیلا تویی قربونت شم بیسر و بی سامونت شم کاشکی یه شب کربُبلا مهمونت شم با روضه هاش قلبم گرفت قاب چشمامو بارون نمنم گرفت گفتم حسین گریهم گرفت اینقدر مرد که دست نامردم گرفت هر شب باید مجنونت شم لیلا کیه لیلا تویی قربونت شم بیسر و بی سامونت شم کاشکی یه شب کرببلا مهمونت شم بیرمقی و بیحالی پیش چشم مادر میون گودالی میجنگی با دست خالی ای تشنه لب، ای بیکفن، ای یارالی ای محروم از، آب فرات از تشنگی دیگه نمیبینه چشات ای وای ای وای خشکه لبام کشتنت با ذکر سلام و صلوات خورده به هم نظم تنت خسته شدن اما هنوز میزدنت غرق به خونه دهنت رد میشدن با مرکب از رو بدنت غارت کردن پیراهنو هر چی که بود از خیمهها دزدیدنو به گریههام خندیدنو رفتی حسین با رفتنت کشتی منو