وا وا وای حسین

وا وا وای حسین

[ حسین ستوده ]
وا وا وای حسین

از زخم تنت معلومه دِشنه به تنت کوبیدن
دندون تو می‌گه نیزه توی دهنت کوبیدن

تصویر تو توی صحرا افتاده بمیرم داداش
از بس که با نعل تازه روی بدنت کوبیدن

اقام آقام آقام آقام آقام
حسین حسین حسین

شیرازه‌ی تو پاشیده هر جا یه ورق افتاده
بعد از تو به روی گونت تصویر شَفَق افتاده

در خواب رقیه دیده، جسمت ز رمق افتاده
راس پر خونت داداش بر روی طَبَق افتاده

آقام آقام آقام آقام آقام
حسین حسین حسین

گوشه‌ی گودال گیر افتادی
دست یه دجّال گیر افتادی
خسته و بی‌حال گیر افتادی

ای وای ای وای ای وای برادر زینب

با سنگ‌می‌زنه
شمر به موهای سر تو چنگ می‌زنه

تا تیغ می‌کشه
خواهرت اومده داره جیغ‌ می‌کشه

پاشو برو قدم نزن دور و ورش
حداقل پاتو نذار رو حنجرش

آقام آقام آقام آقام آقام
حسین حسین حسین

زیر دست و پا گیر افتادی
بین نیزه‌ها گیر افتادی
کنج قتلگاه گیر افتادی

کجا می‌برن
حتی از پیروهن پاره نمی‌گذرن

چه بد می‌زنن
چند نفر تازه‌نفس لگد می‌زنن

نیزه فرو کرده سَنان تو دهنت
عده‌ایم با عصا می‌زدنت

بمیره خواهر گیر افتادی
این دَم آخر گیر افتادی
زخمی و بی‌سر گیر افتادی

کشوندن تو رو
میونی گونی کهنه بردن سرو

اونقدر پیکرو
زیرو رو کرد آخر برد انگشترو

تنت به زیر آفتاب حسین من حسین من حسین من
ندادنت یه جرعه آب

سیدی ماکوا مِثلُکَ الغریب

ای تکیه‌گاهم پشت و پناهم
بی تو برادر من بی‌سپاهم

تو خیمه اطفال چشم‌ انتظارن
پاشو حریمم دلشوره دارم

پاشو از رو خاکا، پاشو ای عَلمدار
عباسم عَلم رو بار دیگه بردار

واویلا اباالفضل، واویلا اباالفضل

با دیدن تو قامت شکستم
با گریه پیش نَعشت نشستم

دیدم به راه تو خیمه زینب
جونم رو عباس آوردی رو لب

می‌بینم یه لشکر دستاتو بریدن
با شمشیر و نیزه اعضاتو دریدن

بعد تو دیگه کارم تمومه
تو دشمنا حرف از آبرومه

پاشو اباالفضل زن‌ها غریبن
در بین خیمه دل بی‌شکبین

رفتی و به خیمه می‌شه هتک حرمت
پاشو که نباشی می‌ره خیمه غارت

گوشه‌ی گودال گیر افتادی
دست یه دجّال گیر افتادی
خسته و بی‌حال گیر افتادی

با سنگ‌می‌زنه
شمر به موهای سر تو چنگ می‌زنه

تا تیغ می‌کشه
خواهرت اومده داره جیغ‌ می‌کشه

آقام آقام آقام آقام آقام
حسین حسین حسین

نظرات