هی طرفش سنگ زدم بره

هی طرفش سنگ زدم بره

[ حسین ستوده ]
هی طرفش سنگ زدم بره نرفت، نرفت
(به صورتم چنگ زدم بره نرفت، نرفت)۲

حسین....

پست‌ها زدنت
(پیرمردا جای خود، دیدم که مست‌ها زدنت)۲

تن با سایه‌ت یکی شد حسینم، حسینم، حسینم
(خاک و صورت یکی شد حسینم، حسینم، حسینم)۲

یه جوری بی‌حالی
انگار یه ساله توی گودالی
یه جوری افتادی
انگار یه سال میشه که جون دادی

نفس بکش، نشکن نفسم رو داداش
بیا بریم خوب به فکر زینبم باش

تن با سایه‌ت یکی شد حسینم، حسینم، حسینم
خاک و صورت یکی شد حسینم، حسینم، حسینم

غریباً وحیداً فریدا 
می‌گفت زینب از خیمه دیدا

غریباً وحیداً فریدا
می‌گفت شمر رو سینه‌ت پریدا

نظرات

عالی