
نوشتهاند که پیشانیات به جایی خورد خلاصه ضربهی بد این چنین اثر دارد سر علی به سلامت، چه باک از این سردرد محبت ولیالله دردسر دارد بزرگبانوی این شهر باورت میشد؟ زِ خاک کوچه، حسن گوشواره بردارد زمین خورده، شکسته پَر، زدن دارد؟ مگر پیش پسر، مادر زدن دارد؟ یکی هم نیست قدری دل بسوزاند فقط این بیحیا را دور گرداند مگر نه مادر من زنده نمیماند ببینید اشهدش را سرخ میخواند بلا از هر طرف در کوچه میبارد چرا دست از سر تو برنمیدارد *** در و همسایهها بیاعتنا مانده چه دردی میکشی از زخمِ وامانده کمی طاقت بیاور، خانه نزدیک است به من کن تکیه مادر، خانه نزدیک است *** با یه سیلی نهالو بردن از حال دوباره شعلهور شد درد پهلو گُلِ گوشواره رو از شاخه چیدن شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن دوباره زخم رو قلبم نمک خورد که مادر پیش چشم من کتک خورد رگ سرخ حیاتم را بریدن شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن میگرفتم توی سینهام سرش رو میتکوندم غبار چادرش رو میدیدم که پاهام یاری نمیدن شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن من عمریه روز خوش ندیدم همهی دردها را با جون خریدم به یاد مادر آه از دل کشیدن کی میدونه چرا موهام سفیدن شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن