مثه بچه مرده‌ها گریه کنید

مثه بچه مرده‌ها گریه کنید

[ روح الله بهمنی ]
مثه بچه مرده‌ها گریه کنید
می‌خوام از رباب و دخترش بگم

این دفعه مصیبتِ رقیه‌رو
می‌خوام از زبونِ مادرش بگم

دخترم مثلِ علی اصغر برات مادری کردم
رفتی و چادرِ خاکی‌و تورو روسری کردم

تیرِ سه‌شعبه بود از گلو بزرگتر
از صورتِ تو دستِ عَدو بزرگتر 
الهی که برا تو بمیره مادر

روز و شب باید که خون گریه کنم گریه کنم گریه کنم 
من برایِ کدومتون گریه کنم؟ گریه کنم گریه کنم

برا آخرین ستاره‌ی حسین
گریه می‌کنن همه آسمونا

نامسلمونا نزاشتن که تورو 
ببرن قبرستونِ مسلمونا

دخترم مثلِ علی اصغر برات می‌زنم ناله
بمیرم حتی تورو غسل نداد زنِ غساله

یادمه که رسیدم به پشتِ خیمه
روضه‌ی نبشِ قبرو خنده و گریه
الهی پیدا نشه قبرِ رقیه

روز و شب باید که خون گریه کنم گریه کنم گریه کنم
من برا کدومتون گریه کنم؟ گریه کنم گریه کنم

لاقل تو دیگه از پیشم نرو
می‌دونم خیلی کتک زدن تورو 

مثلِ زینب و فرو به قتلِ گاه
بوسه می‌زدی رگِ بریده‌رو

الوداع سلام من‌رو برسون به علی اصغر
واسلام تیرِ خلاصِ روضه‌اَته غارتِ معجر

پری دیگه برا پَر زدن نداری
حتی یه جایِ سالم به تن نداری
تو هم شبیه بابا کفن نداری

نظرات