قال القاسم ابن سلطان جمل
481
14
- ذاکر: محمد ابراهیمی اصل
- سبک: شور
- موضوع: قاسم بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب ششم محرم
- سال: 1402
قالَ القاسم، اِبن سلطان جَمَل
(اِنَّ شهادتَین، اَحلی مِن العسل)۲
به بچّهی ازرق گفت: بگو برادرت بیاد
تو بچّهای باید که، امیر لشکرت بیاد
به صحنه با بیرق رفت، مقابل ازرق رفت
زد به زمین ازرق و گفت: بگو بزرگترت بیاد
مقابل بتها، بت شکن داره
(به جای جوشن به تنش کفن داره)۲
(حسین توی کرب و بلا حسن داره)۲
(یا قاسم، یا قاسم)۲
قال القاسم، اِبن سلطان جمل
(اِنَّ شهادتَین اَحلی مِن العسل)۲
دشمن آشکار و زد، صاحب اعتبار و زد
روی مرکب مزدورِ درحال فرار و زد
نبرد او جانانه، میگن چه استادانه
قدیمیا فکر کردن، حسن شتر سوار و زد
(مثل حسن ایده پردازی میکرد)۲
دل عموش عباس رو راضی میکرد
لحظهای که دشمنا هاج و واج بودن
با بند نعلین چپش بازی میکرد
(اِنَّ شهادتَین، اَحلی مِن العسل)۲
به بچّهی ازرق گفت: بگو برادرت بیاد
تو بچّهای باید که، امیر لشکرت بیاد
به صحنه با بیرق رفت، مقابل ازرق رفت
زد به زمین ازرق و گفت: بگو بزرگترت بیاد
مقابل بتها، بت شکن داره
(به جای جوشن به تنش کفن داره)۲
(حسین توی کرب و بلا حسن داره)۲
(یا قاسم، یا قاسم)۲
قال القاسم، اِبن سلطان جمل
(اِنَّ شهادتَین اَحلی مِن العسل)۲
دشمن آشکار و زد، صاحب اعتبار و زد
روی مرکب مزدورِ درحال فرار و زد
نبرد او جانانه، میگن چه استادانه
قدیمیا فکر کردن، حسن شتر سوار و زد
(مثل حسن ایده پردازی میکرد)۲
دل عموش عباس رو راضی میکرد
لحظهای که دشمنا هاج و واج بودن
با بند نعلین چپش بازی میکرد
نظرات
نظری وجود ندارد !