عظم البلاء یعنی دورم از کربلا یعنی دلتنگم این شبا میبینی چشامو عظم البلاء یعنی دوری از روضهها هیچ کس جز خود تو آقا نداره هوامو کجا برم به جز روضههات؟ خوشم به دیدن کربلات یه روز منم به چشمت میام یه روز منم میمیرم برات یه روز منم میمیرم برات... عظم البلاء یعنی باشم از تو جدا خالیه بازم جای ما تو حَرمت آقا فداییت منم، مستم با حسین گفتنم قلبم رو گره میزنم به عَلمت آقا هوامو داشته باش بامَرام تویی آقای من والسّلام گدای خوبی نیستم حسین نیاری هیچ کسی رو به جام یه روز منم میمیرم برات... **** میشه منو بغل کنی بهم بگی دوسم داری حالا که دیگه اومدی قول بده تنهام نذاری این دفعه نوبت منه موی تو رو شونه کنم باید یه فکریام برا لبات که پُر خونه کنم لبهات مثل بدنم شده پُر از کبودی وای بابا نکنه تو اون روز اونجا بودی ما رو بُردن وسط محلّهی یهودی وای بابا هِی سنگ از این و اون خوردم اصلا یه وضعی بود از خجالت مُردم بابا، بابا قشنگم... دیگه نمیشد این همه جدایی رو تاب بیارم از سفر اومدی بذار یهکم برات آب بیارم بیا برام قصّه بگو بیا نوازشم بکن ناز منو بخر بابا خیلی دلم گرفته چون از دست زجر یه روز خوش برام نمونده ببین بابا که چقدر منو رو خاک کشونده جلو چشمام دختراشو رو پاش نشونده جای دخترت اینجا نیست بالاسرِ دختر که جای دعوا نیست بابا، بابا قشنگم...