
چقدر تو این روزا دلم گرفته یه حرفیه توی دلم نگفته یادم نمیره اون روزو که گفتم نذار اسمم سرِ زبون بیفته (همسفری با سنان، وای ای وای از ساربان، وای) 2 مصیبتهای شهر شام پیرم کرد شلوغیا و ازدحام پیرم کرد (بزم حرام پیرم کرد) 2 (من که صبرِ دیدنت دوریِ تو و جدایی از رقیه رو ندارم دیگه طاقت شنیدنِ نالههای یا بُنَیّه را نداردم) 2 امون از دل زینب... بعد تو هی مدام روضه خوندم تعجبم چجوری زنده موندم یه سال و نیمه زندگی ندارم بدنم رو فقط رو پام کشوندم ای دنیای بی وفا، وای ای وای از کربلا، وای یه عمریه که با غمت درگیرم حاجتمو دیگه دارم میگیرم (دارم برات میمیرم) 2 تو که رفتی جون من، رفت از این بدن یه سال و نیمه زینبِ تو مرده لبِ تشنه جون سپردی و زینبت یه قطره آبِ خوش نخورده امون از دل زینب... هنوز نمیدونم چجور تونستم بمونم و ببینم اونهمه غم هنوز نمیدونم چجور تونستی رهام کنی با اونهمه نامحرم (چجوری چشمم میدید، وای موی تو رو میکشید، وای) 2 هنوز نمیشه باورم چشمم دید که از قفا سرِ تو رو میبرید (به نالههام میخندید) 2 یاد جسم پرپرت، نیزه و سرت یه سال و نیمه کشته زینبت رو من همون دقیقه جون دادم که به زیر خیزرون دیدم لبت رو امون از دل زینب...