عاشقم، عاشق نامی، منم و عشق امامی
829
7
- ذاکر: علی جهانبخش
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام جواد (ع)
- مناسبت: ولادت امام جواد علیه السلام
- سال: 1401
عاشقم، عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان خواند مدینه، طَلَعَ البَدرُ عَلَینا
سر زد از خانهی خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندهی پیر خرابات و عجب لطف مدامی
همه عزی وجلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و مرامی
آه اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خود، چه مستی حلالی
بیتو چرخیدن بیعشق، چه احرام حرامی
پسر حیدری و خاتمِ جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسروِ شیرین، دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
من از آن روز که در بند تو هستم، شدم آزاد
ندهم هرچه رهایی، به چنین حلقهی دامی
به چه کار آیدم این سر، نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان خواند مدینه، طَلَعَ البَدرُ عَلَینا
سر زد از خانهی خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندهی پیر خرابات و عجب لطف مدامی
همه عزی وجلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و مرامی
آه اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خود، چه مستی حلالی
بیتو چرخیدن بیعشق، چه احرام حرامی
پسر حیدری و خاتمِ جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسروِ شیرین، دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
من از آن روز که در بند تو هستم، شدم آزاد
ندهم هرچه رهایی، به چنین حلقهی دامی
به چه کار آیدم این سر، نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
نظرات
نظری وجود ندارد !