آنکه هستی به همه هستیِ ما داده علیست ما همه مستِ ولاییم و مِی و باده علیست سر به هر جاده نهادیم تهِ جاده علیست هدف خلقت ما، عشق به اولاد علیست همه شان باب حوایج، همه شان باب مراد همه شان یا که کریمند ویا اینکه جواد آمدی تا که نگاه پدرت تَر نشود تا که هر بی سر وپا مُنکِر کوثر نشود تا فراموش کسی، آیه ی وَالنهَر نشود نسل تو چشمهی عشق است، که ابتر نشود پشت در پشت، همه مظهر اَعطَینایید همه هستید علی و همگی زهرایید آمدی و نهمین باب اجابت شدهای پسرِ عاطفه و عشق ومحبت شدهای بین گهوارهی خود، نورِ حقیقت شده ای در همان کودکیات، رُکنِ وِلایت شدهای یک نظر کن، که فَلَک در حرکت میآید از قدمهای تو، عِطرِ برکت میآید آمدی هر تپش، دل شده غرق هیجان شاه شمشاد قَدان، خسروِ شیرین دهنان که به مژگان شکنی، قلب همه خط شکنان تو عَیان تر ز عَیانی و چه حاجت به بیان همه گفتند که جان در گِروِ جانان است پسر حضرت سلطان و خودش سلطان است عشق همراهِ شما تا دمِ آخر زنده است ریشهی دین خدا، از کَرَمت سر زنده است نهضتِ سبز کریمانهی حیدر، زنده است باشما تا به ابد نام پَیَمبَر، زنده است چقدر نام محمد به شما میآید همه گفتند ولیعهدِ رضا میآید قد برافراشته کردی، عَلَم حکمت را به قیامت بکشانی دم قَد قامت را به کجا سجده کنم، شکر کنم نعمت را که نگاه تو گشاید، گره حاجت را پدرانم همه گفتند از این باب مراد ای جواد ابن جواد ابن جواد ابن جواد باز هم در دل من شوقِ حَرم افتادست وضریحی که پناه دل هر دلداده است حِسِّ صَحنت به همان خوبی گوهرشادست هر طرف مینگرم، پنجرهی فولاد است کَرَمِ قابل لمسَت، کرم سلطان است حرمت مثل رواق حرم سلطان است باز هم آمدهام، مثل گدا محتاجم نا امید از همه دنیا، به شما محتاجم و تَصَدَق بده در راه خدا، محتاجم به هوای حَرَم کربُبَلا، محتاجم باز هم شوق ضریح شه بی سر دارم باز هم دست به گهوارهی اصغر دارم هرچه آمد به سرم، دست به زانو نزدم جز خدا در همه عمرم، به کسی رو نزدم نانجیبان گل بی برگ وبرم را کشتند رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند