طفلان حرم بعد تو ماتمزده بودند خواب همه را بعد تو برهم زده بودند با حال پریشان و دل شعلهور از آه آتش به دلِ عالم و آدم زده بودند در خیمه فقط حرف عمو بود و عمو بود آه از تو فقط از تو فقط دَم زده بودند آن روز غم انگیزترین روز جهان شد آن روز ملائک همگی غم زده بودند ***** شیر افتاد و هزاران گرگ دور و برش بود هر که آمد نیزهای میکاشت روی پیکرش کار دنیا را ببین کارش به مشک افتاده است او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش ***** ای اهلِ حرم، میر و علمدار نیامد علمدار نیامد، علمدار نیامد سقای حسین، سید و سالار نیامد علمدار نیامد، علمدار نیامد