شب روضه‌ست شب روضه‌ی یک روضه بگیر

شب روضه‌ست شب روضه‌ی یک روضه بگیر

[ علی کرمی ]
شب روضه‌ست، شب روضه‌ی یک روضه بگیر
شب یک لطمه زنِ گریه کنِ روضه‌ی شیر

شب یک گریه کنِ بعد حسین از همه سیر
شب یک سوخته‌ی روضه‌ی جانسوز حصیر

مثل باران که ببارد به زمین گریه کنید
گریه کن‌ها همه بر امّ‌بنین گریه کنید

خوب بود این دم آخر پسرانت بودند
شرزه شیران جگر‌دار جوانت بودند

چه بگویم که از این بغض صدا می‌گیرد
چه کسی گوشه‌ی تابوت تو را می‌گیرد

امّ البنین شدن چه دردسر داشت
تابوتشو معلوم نشد کی برداشت
غریبیِ امروزشو نبینید امّ البنین یه روز چهار پسر داشت

چه بگویم که از این بغض صدا می‌گیرد
چه کسی گوشه‌ی تابوت تو را می‌گیرد

در کرب‌و بلا دور و بر زینب باش، یعنی همه جا پشت سر زینب باش
خواهی که حلال کنم شیرم را آقای همه تو نوکر زینب باش

چه بگویم که از این بغض صدا می‌گیرد
چه کسی گوشه‌ی تابوت تو را می‌گیرد

ما در این لحظه‌ی آخر کمی از ماه بگو
از قد و قامت آن خاطر دلخواه بگو

روضه‌ی مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دل سیر برای پسرت گریه کنیم
****
کار دنیا را ببین کارش به مشک افتاده است
او که اقیانوس زانو می‌زند در محضرش

روضه یعنی از کنار خیمه می‌بیند حسین
در کنار علقمه می‌پاشد از هم لشکرش
****
روضه‌ی مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم
یک دل سیر برای پسرت گریه کنیم

خوب شد کرب‌و‌بلا را تو ندیدی مادر
خنده‌ی حرمله‌ها را تو ندیدی مادر

خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر
وسط تشت طلا را تو ندیدی مادر

خدایا برس به داد کعبةالرضایا
شکسته شد دندان ثنایا

کوهی از غصّه روی شانه‌ی زینب دیدم
دخترت را ملأ عام معذّب دیدم

وای از بازار، ای بیچاره زینب
تو بزم می، پا می‌ذاره زینب

ما اسیر بدترین‌ها شدیم
هی زمین خوردیم و هی پا شدیم
دردمون اینه می‌خوردیم کتک، بین کوچه‌ها تماشا شدیم

دم دروازه دلشوره شدید شد
یه روزه موی دختر‌ها سفید شد

حسین...
****
یک نفر با یک عمود آهنین 
زد به فرقش خورد با صورت زمین

بس که سنگین بود عمود آهنین
پخش شد مغز سرش روی زمین

نظرات