امین شادکام

سر بر روی نیزه باز مانده

995
8
سر بر روی نیزه باز مانده
برای مادرم یک راز مانده

بگو تقصیر نیزه یا سه شعبه است
چرا مادر دهانت باز مانده

چشم ترم سوخت، این جگرم سوخت
غروب عاشورا جلو چشام حرم سوخت

دیدم که دامن رقیه خواهرم سوخت
یکی می‌گفت عمه ببین موی سرم سوخت

زن‌های حرم، موندن بی‌پناه
بی معجر شدن، صد آه و سلام

می‌رفتن با اسب، توی قتلگاه
السلامُ علی مُقسَم به دَمِ الجِراح

واویلا حسین...

نوحه می‌خونم، رو لب جونم
ستاره‌ای نمونده توی آسمونم

کاش می‌تونستم توی خیمه‌ها نخونم
نشد به لب‌های بابام، آب برسونم

(از آب فرات، محرومه حسین
خنجر رو گذاشت رو حلقومه حسین)۳

توی قتلگاه، لباساتو بردن که خارت کنند
می‌خوان بعد کشتن، چیکارت کنن

یکی دو تا نیزه بس بود، چرا کشتنت
نیازی نبود نیزه‌زارت کنن

دست و پا زدن‌هاشو دیدی
بی مروت بازم بریدی

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش