سالار امام حسن

سالار امام حسن

[ وحید شکری ]
سالار، امام حسنه
دلدار، امام حسنه
پیچید، تو جنگ جمل
سردار، امام حسنه

طلحه به هنگام فرار، به زمین افتاد
گروه دشمن بی‌شمار، به زمین افتاد
نیزه به دست حسنه، یا علی گفت و
ملعونه‌ی شترسوار، به زمین افتاد

علی علی میگه، غوغا می‌کنه
حروم‌زاده‌هارو رسوا می‌کنه
غیرت رو حسن، معنا می‌کنه

حسن، حسن، حسن ...
یا کریمِ اهل بیت ...

طاهر، امام حسنه
قاهر، امام حسنه
شمشیر، دقیق میزنه
ماهر، امام حسنه

قرعه به اسم حضرتِ مجتبی افتاد
رعشه به اندامِ همه اشقیا افتاد
محافظا رو میزنه، پسرِ زهرا
ملعونه‌ی شترسوار، زیرِ پا افتاد

حسن ابن علی، دور هودجه
از دست پدر می‌گیره درجه
ذکر لب او، عجل فرجه

یا کریمِ اهل بیت ...

تدبیر، امام حسنه
تکبیر، امام حسنه
خون علی تو رگِش
چون شیر، امام حسنه

زبیر و مروان و حَکَم، به زمین افتادند
لشکریان اهرِمن، به زمین افتادند
نیزه به جای خود ولی، زن ملعونه
از هیبت امام حسن، به زمین افتاد

دست حسنه، پایانِ فِتَن
جولان که میده، حسنِ بُت شکن
خودِ خدا میگه، ای جانم حسن

نظرات