دلخوریم از روزگار آتیش زدند رویای مارو
1985
16
- ذاکر: حامد خمسه
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت زهرا سلام الله علیها
- مناسبت: هیئت هفتگی
- سال: 1402
دلخوریم از روزگار، آتیش زدند رویای ما رو
همسر از همسر خجالت میکشه، دنیای ما رو
خونهی خوشبختیمون حالا شده، ویرونهی ما
پای نامحرم نباید وا میشد، تو خونهی ما
تو افتادی
ولی بازم برام سپر بودی
میبردنم تو زیر در بودی
نمیتونستی از جا پاشی
تو افتادی
چجوری دوره کردنم، دیدی
طنابو دور گردنم، دیدی
نمیتونستی اما پاشی
یه دل از من، یه دست از تو
چه پهلویی شکست از تو
آه زهرا ...
فکر نمیکردم یه روز اینقد زیاد شه غربت من
ببینم داری میریزی اشکاتو، تو صورت من
گریه داری گریه کردم که پی مولا نمیاد
سرتو پایین بیار، دستم دیگه بالا نمیاد
دارم میرم
لالهها عمرشون به دنیا نیست
تو دنیا دیگه جای زهرا نیست
گریه واسه عمر کنم بود
حلالم کن
نود روزه که زحمتت دادم
کبود شده، تو خونت افتادم
یه کم دیگه تحملم کن
جوون بودم، حالا پیرم
حلالم کن، دارم میرم
آه زهرا...
همسر از همسر خجالت میکشه، دنیای ما رو
خونهی خوشبختیمون حالا شده، ویرونهی ما
پای نامحرم نباید وا میشد، تو خونهی ما
تو افتادی
ولی بازم برام سپر بودی
میبردنم تو زیر در بودی
نمیتونستی از جا پاشی
تو افتادی
چجوری دوره کردنم، دیدی
طنابو دور گردنم، دیدی
نمیتونستی اما پاشی
یه دل از من، یه دست از تو
چه پهلویی شکست از تو
آه زهرا ...
فکر نمیکردم یه روز اینقد زیاد شه غربت من
ببینم داری میریزی اشکاتو، تو صورت من
گریه داری گریه کردم که پی مولا نمیاد
سرتو پایین بیار، دستم دیگه بالا نمیاد
دارم میرم
لالهها عمرشون به دنیا نیست
تو دنیا دیگه جای زهرا نیست
گریه واسه عمر کنم بود
حلالم کن
نود روزه که زحمتت دادم
کبود شده، تو خونت افتادم
یه کم دیگه تحملم کن
جوون بودم، حالا پیرم
حلالم کن، دارم میرم
آه زهرا...
نظرات
نظری وجود ندارد !