دیگه منو امالبنین نخونید امالبنین دیگه پسر نداره دیگه منو به این سمت ندونید (امالبنین دیگه پسر نداره) 4 هنوز از علقمه صدای ماه میآد صدا شکستن و غرور و آه میآد تیری که بیخبر به مشک تو نشست پیش چش رباب غرورتو شکست شنیدم خجالت کشیدی، خجالت کشیدم میدونی که چند سال گذشته تو رو من ندیدم میبینی به رویام رسیدم که مادر شهیدم (شبم یه عمره که سحر نداره کبوتر مدینه پر نداره) 3 دیگه منو امالبنین نخونید (امالبنین دیگه پسر نداره) 4 تو بیسپر ولی وقتی به تو رسید بشکنه دستی که دست تو رو بُرید مشک تو رو زدن بمیره مادرت شنیدم از بشیر چی اومده سرت (شنیدم که آب رو زمین ریخت خجالت کشیدی) 2 شنیدم چشاتو گرفتن جایی رو ندیدی عزیزم حالا پیش زهرا دیگه رو سپیدی حتی به عباسم نظر نداشتم کشته شدی ولی خبر نداشتم تموم زندگیم میگم حسین جان انگار که هیچ موقع پسر نداشتم دیگه منو امالبنین نخونید (امالبنین دیگه پسر نداره) 4 بیا ببین رباب چهجوری پیر شده باور نمیکنم زینب اسیر شده من شب و روز میگم همیشه با خودم باور نمیکنم که بیحسین شدم (شنیدم حسینم تو گودال چقدر دست و پا زد) 2 شنیدم که آبش ندادن یه مشت گبر نامرد آتیش قلب کباب حرمله بود باعث رنج و عذاب حرمله بود توی راه رباب به آب لب نمیزد مأمورِ تقسیمِ آب حرمله بود