(عزایِ باقِرُالعُلومِ دین است دلها غمین است)۲ مسمومِ کین سویِ خُلدِ بَرین است دلها غمین است (یثرب زمین، محشر شده دوباره از ظلم اَعدا)۲ گشته یتیم و خونجگر خدایا، فرزند زهرا (عزایِ باقِرُالعُلومِ دین است دلها غمین است)۲ مسمومِ کین سویِ خُلدِ بَرین است دلها غمین است (صادقِ آلِ مصطفیٰ حَزین است با غم قَرین است)۲ کن قسمت تمام عاشقانت، با سوز سینه زیارت ائمهی بقیع در، شهر مدینه (عزایِ باقِرُالعُلومِ دین است دلها غمین است)۲ این پنجمین امام شیعیان است، از زهر کینه مسموم کین گردیده در بقیع و شهر مدینه صاحب زمان در این سوگ و مصیبت با غم قَرین است (عزایِ باقِرُالعُلومِ دین است دلها غمین است)۲ عاقبت آه کشیدم نفس آخر را نفس سوخته از، خاطرهای پرپر را روضهخوانیِ مرا گرم نمودی امشب روضهی آنهمه گُل، آنهمه نیلوفر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است باورم نیست تماشایِ تنی بیسر را باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدن سوختن چارقد دختر را (آنقدر در میزنم تا در به رویم وا کنی)۲ تا مرا رسواتر از رسوا کنی بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا