دست منو عنایت لطف و عطای فاطمه

دست منو عنایت لطف و عطای فاطمه

[ حسین سیب سرخی ]
دست منو عنایتِ لطف و عطای فاطمه 
قلب منو محبت و مِهر و وفای فاطمه 

طبع منو قصیده‌ی مدح و ثنای فاطمه
جرم منو شفاعت روزِ جزای فاطمه 

به بذل دست فاطمه، به خاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه...

رشته‌ی مِهرِ فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل وِلاش داده‌ام تا به کجا کشد مرا

گر به زمین زند مرا، گر به سَماء کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا 

پای برون نمی‌نَهَم از سرِ کوی فاطمه 
وا نشود لبم مگر به گفت‌وگوی فاطمه 

رشته‌ی چادرش اگر به دست انبیاء
رسد 
شعار فخر انبیاء به عرش کِبریا رسد 

از لب جان‌فزاش اگر زمزمه‌ی دعا رسد 
جان زِ نوای گرم او به جسم مصطفی رسد 

کسی که قدر و هَل اَتی گفته خدا به وصف او
کجا قصیده‌های من بُوَد رسا به وصف او

فاطمه‌ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام می‌کند قیام در برابرش

به دست و سینه و جبین بوسه زند مکرراً
بوی بهشت یافته از دَمِ روح پرورش

مادح او کسی به جز خدا شود، نمی‌شود 
حقِ سخن به مدح او ادا شود، نمی‌شود 

منم که مِهرِ داغ او نقش گرفته بر دلم 
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم 

 اوست که هست تا ابد گره‌گشای مشکلم 
زِ شعله‌ی محبتش داده ضیاء به محفلم

درآیم از دری دگر گر از دری براندم
نمی‌روم زِ کوی او، چه رانَدَم چه خواندم

عصمتِ داوری نبود اگر نبود فاطمه 
جنّت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه

هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه 
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه 

آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه 
گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه

نظرات