داغ تو بر دل زده چنگ کوفه شده میدون جنگ اینجا ندارم یاوری از هر طرف می باره سنگ تاریکه اینجا روز و شب در کوچهها آوارهام با دست بسته یا حسین دنبال راه چارهام ای با خبر از حال من برگرد به شهر مادرت جایی نداره این زمین آقا برای خواهرت (کوفه میا کوفه میا)۳ آقا نیا جای سه ساله به کوفه نیست اینجا سخن ز بزم شراب بینشان بود کوفه میا با دخترت با اکبرت با اصغرت هر کس رو که دیدم حسین حرف میزنه از خواهرت نقشه کشیدن واسه تو غارت میشه انگشترت پیش چشای فاطمه اینجا جدا میشه سرت از این جماعت بر میاد دست بر ندارن از تنت کوفی تبرک میکنه شمشیرشو با پیرهنت (کوفه میا)۳ وای از نگاه حرمله از خنده و از هلهله عباس نباید ببینه زینب رو بین سلسله عباستو چشم میزنن چیزی نمیمونه از اون دست و سر و بازو حسین فرق سرش با ضربهای وا میشه تا ابرو حسین عباستو چشم میزنن این کوفیا با چشمشون میندازن آخر از پا عباس و با ضربه و زور (کوفه میا)۳