خوب شد اشک نمنمی داریم بین این سینهها غمی داریم سایهٔ زیر پرچمی داریم شبِ هشتِ محرمی داریم کاش کربُبلا به ما بدهد اذن پایین پا به ما بدهد تا زمان هست، گریه باید کرد چشم را بست، گریه باید کرد نده از دست، گریه باید کرد شامِ تیره است، گریه باید کرد بر حسین و به حالوروز تنش بر همان زخم کاری بدنش، گریه باید کرد کاش در روضههای اربابم کاش در کربلای اربابم پای پایینِ پای اربابم من بمیرم برای اربابم میکشد ماتمت مرا آخر فاطمه از غمت شده مضطر حسین آقام همه میرن تو میمونی برام... دل ما و صفای ششگوشه سر و جانم فدای ششگوشه کشته ما را هوای ششگوشه این دو تا گوشههای ششگوشه دگر از این چه میشود بهتر؟ ما گدای توایم علیاکبر... گامها، گامهای پیغمبر در صدایش صدای پیغمبر حیدری در هوای پیغمبر پشت سر ردِّ پای پیغمبر این قدمها قدمزدن دارد جامهٔ حیدری به تن دارد اهل خیمه همه به دوروبرش حرمی بیقرار و دوروبرش عمهاش شانه میزند به سرش میوهٔی قلب و حاصلِ پدرش قُوَّت حیدری به دستانش میدَرَد ذوالفقارِ چشمانش رفت و یک محشری به راه افتاد یکتنه لشکری به راه افتاد ثانیه حیدری به راه افتاد شبه پیغمبری به راه افتاد هر که آمد جلو سرش را باخت لشکری را به دردسر انداخت زده یکباره تا دل لشکر شد فراری عدو به دوروبر کرده محشر به پا علیاکبر خواست برگردد؛ ولی دیگر خون به چشمان اسب باریدُ مرکبش راه را نمیدیدُ ******** خیلی دوست دارم کنارت بمونم بمونم جمعت کنم نمیتونم ******** جسم ناتوانمُ بلند کنید این قدِ کمونمُ بلند کنید من دیگه خسته شدم نا ندارم جوونا جوونمُ بلند کنید میدونم خوش قدوبالات میکنن میدونم که ارباً اِربات میکنن میدونم تنهایی گیرت میارن چندتایی میان و چند تات میکنن دوباره یاد یتیما افتادم یاد خیرات کریما افتادم چندروزه همش میگم یادش بخیر جدیداً یاد قدیما افتادم بی تو من شدم چه تنها ولدی تو ببین میفتم از پا ولدی دور تو میگردم و داد میزنم ولدی ولدی یا ولدی ******* قد یه دشت علی دارم عبای من کمه چرخیده پیکرت بابا تو دستای همه به خدا که داغ جوون سنگینترین غمه کسی نبود بگه دلش رو غصه کرد به اشک اون که داغ دیده بلندبلند نخند تشیع پیکرت اوج مصیبته یه چشم من به تو یه چشم من به عمته بهخاطر من یا تو به میدون اومد عمه؟ یه کاری با تو کردن لطمه برات زد عمه حسین آرام جانم... ******* دنبالت اومدم ای دشت لاله خیزم گم کردمت عزیزم کو پیکرت علی جان؟ پاشو مؤذنم افتادی از مِناره تسبیح پارهپاره پاشیده در بیابان دیر اومدم من نکردی گلایه دارم میگردم پی تکّههای قرآن جسمت که شد آیه آیه شکستی و شکستنم رو دیدن این جماعت من اومدم پیش ضریح پیکرت زیارت پاشو نذار به عمه زینبت بشه جسارت علی علی علی علی علی علی علی علی علی جان