نیمه جان بود و پشت مرکب خود بوسهای سنگ بر جبینش زد نوبت تیر حرمله شده و از پشت زین زمینش زد نالهای میرسد به هر کس که به تنش تیغ میکشد، نزنید مادرش چنگ میزند به رُخش دخترش جیغ میزند، نزنید نوبت یک حرامزاده شد و نوک سر نیزهاش به سینه نشست حسین، حسین بین گودال موندی تنها افتادی توو چنگ گرگها دورت کردند نیزهداران میدادی جون روی خاکها غرق خون شد پیکر تو ریختند باهم رو سر تو