حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم میان خیمهای غمگین نشسته زینب نالان دو چشمش منتظر بر در دلش در صحنهی میدان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم ***** میان خیمهای غمگین نشسته زینب نالان دو چشمش منتظر بر در دلش در صحنهی میدان دمی بگذشته و صوت حسین بر او نمیآید به گوش او فقط آید صدای شیههی اسبان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست اینقدر نیزه زدند بر بدن نازک تو جای یک بوسهی من در همه اعضای تو نیست حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم ***** صدای آه و افغان یتیمان صبر او برده به کف آبی ندارد از برای آن همه عطشان دمی بگذشته و صوت حسین بر او نمیآید به گوش او فقط آید صدای شیههی اسبان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست اینقدر نیزه زدند بر بدن نازک تو جای یک بوسهی من در همه اعضای تو نیست میان خیمهای غمگین نشسته زینب نالان دو چشمش منتظر بر در دلش در صحنهی میدان حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم ***** به خیمه دختری کوچک بُوَد بی تاب بابایش دَمادَم گیرد از عمه سراغ باب خود نالان اینقدر نیزه زدند بر بدن نازک تو جای یک بوسهی من در همه اعضای تو نیست میان خیمهای غمگین نشسته زینب نالان دو چشمش منتظر بر در دلش در صحنهی میدان زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم