حال دلم شده زار

حال دلم شده زار

[ حاج اسلام میرزایی ]
حسین، ای وای، ای وای، ای وای، ای وای ...

حال دلم شده زار 
نمونده واسم یه یار 
اینا تو فکرِ جنگن 
اهل و عَیالو نیار 

تو کوفه هیچ کسی حیا نداره، نیا 
نیا که زینب میشه آواره، نیا 
روزای اینجا مثل شب تاره، نیا 

بیا و برگرد، صرف نظر کن 
جونِ سه ساله ترکِ سفر کن 
از مردم این کوفه حذَر کن 

حسین ای وای، ای وای، ای وای، ای وای ...

ای بال و، پَرِ پروازم 
اسم تو، دَمِ اعجازم 
از لطفِ، توئه آقاجون
(پیچیده، اگه آوازم )2

من از تو، خودتو می‌خوام، ای عشقِ، بی‌مثال من
می‌تابی، به دلم هر روز، خورشیدِ ،بی‌زوال من

با تو روبه‌راست،کار و بار این گدا 
مثل کربلاست، حالِ بین روضه‌هات 
هر قطره‌اش طلاست، (اشک چشمِ نوکرات)2 

آقای منی، حسِّ خوب نوکریم 
دنیای منی، تنها عشقِ مادریم
عُقبای منی، دوست دارم از قدیم 

سیدنا الغریب، حسین 
شاهِ شَیبُ الخَضیب، حسین 
کربلا کن نصیب، حسین، حسین،حسین 

این حرفِ، منِ مسکینه 
با تو نو کری شیرینه 
تا وقتی، تویی اربابم 
خوشبختیم، آقا تضمینه

خوشحالم، با تو مأنوسم
عشقِت تو ی رنگ و خونم 
دنیامو، تو عوض کردی 
این حسو، به تو مدیونم 

ای نعمَ الامیر، یادت آرامشمه
توی این مسیر، راهِ آسایشمه 
دستامو بگیر، (این تنها خواهشمه)2 

بی تو زندگی، هر روزِ جهنمه 
تو دلدادگی، جون دادن واست کمه 
اوجِ بندگی، واسه من تو مُحرمه

اباعبدالله، اباعبدالله 
حسین، حسین ...

نظرات