لحظه‌های آخره، حالم زار و مضطره

لحظه‌های آخره، حالم زار و مضطره

[ کربلایی نریمان پناهی ]
لحظه‌های آخره، حالم زار و مضطره
برگرد ای پسرعمو، حرفِ غارتِ سره

این‌جا مرد و زن برات، دارن نقشه می‌کِشن
می‌دونم که آخرش بچه‌هاتو می‌کُشن

ای وای ای وای حسین...
****
می‌ترسم که زینبت این‌جا بی‌پناه بشه
بعد از کشتنت حسین، کارش اشک و آه بشه

وای از اشک دخترات، این‌ها دزد معجرن
اهل کوفه این روزا توی فکر غارتن

ای وای ای وای حسین...
****
آبو روی خیمه‌هات، می‌بندن پسرعمو
غم‌های مخدّرات، می‌شه بعد از این شروع

تو صحرای کربلا، کشته می‌شه اکبرت
ای وای از دل رباب، پَر پَر می‌شه اصغرت

ای وای ای وای حسین...
****
از من می‌شنوی نیا، دعوا می‌شه رو سرت
توی شیب قتلگاه، غارت می‌شه پیکرت

می‌سازن یه عدّه پست، نیزه واسه کشتنت
می‌ترسم بره حسین، زیر مَرکبا تنت

ای وای ای وای حسین...

نظرات