تو مقتل بلوا شد گمونم دعوا شد

تو مقتل بلوا شد گمونم دعوا شد

[ حاج موسی رضایی ]
((تو مقتل بلوا شد، گمونم دعوا شد
ببین عمّه بالا سرِ عموم واویلا شد) ۲
حالا که تنها شد) ۲

می‌میرم، اگه بگی نوجوونم عمّه
می‌میرم، اگه تو حرم بمونم عمّه
می‌میرم، به خدا با قلب خونم عمّه

ای عمّه دستمو رها کن
ای عمّه فکر بوریا کن
ای عمّه، ای عمّه

منم‌ مرد میدون، منم یک پهلوون
دعاکن عبداللهت رو شهید شه عمّه جون
میرم با قلب خون

می‌میرم، جون عمومو به لب رسوندن
می‌میرم، بدنشو رو زمین کشونون
می‌میرم، تنشو به خاک و خون نشونون

ای عمّه کوفیا اومدن
ای عمّه داداشت رو زدن
ای عمّه، ای عمّه

ببین تو گودالو به پا شد جنجالو
ببین جسمی که زیر دست و پا شد پامالو
عموم رفت از حالو

می‌میرم، یکی عمومو نشون گرفته
می‌میرم، حرمله به دست کمون گرفته
می‌میرم، قتلگاهو بوی خون گرفته

ای عمّه راه من رو نگیر
ای عمّه نوجوونم و شیر
ای عمّه، ای عمّه

(ای عمّه دستمو رها کن
ای عمّه فکر بوریا کن
ای عمّه، ای عمّه) ۲

نظرات