ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضاجان سر زِ خاکت برندارم منم خاک درت، غلام و نوکرت به قربان تو و فدای مادرت علی موسیالرضا... **** ما بر این در نه پیِ حشمت و جاه آمدهایم از بدِ حادثه اینجا به پناه آمدهایم با چنین گنج که شد خازنِ او روحالاَمین به گداییِ به درِ خانهی شاه آمدهایم آبرو میرود ای ابرِ خطاپوش ببار که به دیوانه عمل نامه سیاه آمدهایم به گدایی به درِ خانهی شاه آمدهایم یا معینَ الضعفا یا غریبَ الغربا بار خود را بستهام چشم انتظارم ای پسر تاب ماندن نیست دیگر بیقرارم ای پسر پاره پاره شد جگر، لبهای من خورده ترَک آتشی افتاده در جان، پُر شرارم ای پسر یک قدمرنجه نما بابای تو باشد غریب کِی میایی سر به بالینت گذارم ای پسر آمدی پس رو به قبله کن منِ افتاده را بیرمق هستم توانی که ندارم ای پسر ای ودایع را که باشد داخل آن پیروهن به دو دستانِ تو تنها میسپارم ای پسر این همان پیراهن جدّم حسین ابن علیست زان سبب جوشنده مثل آبشارم ای پسر من سفارش میکنم تا میتوانی گریه کن از غم کربوبلایش سوگوارم ای پسر کربلا جای پسر، آمد پدر بالا سرش روضه میخوانم برایت داغدارم ای پسر جدّ من آمد کنار اکبرِ دَرهم شده ای آیینهی جدّ گوارم ای پسر ای صفای پیریِ بابا زمین افتادهای خیز و از جا ای تمنّای نگارم ای پسر عنقریب است پای نئش تو بمیرم یا حبیب در غم پرواز تو ابر بهارم است ای پسر