آه دستت بشکنه، اینکه داری میزنی ناموسِ منه کجا مردی بی هوا زن رو میزنه؟ آه دستت بشکنه وای گوشواره شکست، بی هوا سیلی زد با هر دوتا دست مادرم روی خاک کوچه نشست، آه گوشواره شکست آه تا در رو شکست، با لگد پهلوی مادر رو شکست نانجیبی قلب حیدر رو شکست ناله میزد کمک، شیشهی قلب حیدر خورده تَرَک با قلافش میزد زهرا رو کتک قلاف بالا رفت، فاطمه افتاد و مولا تنها رفت نالهی زهرا تا عرش اعلا رفت، قلاف بالا رفت دلگیرن دخترات، عمو نازم میکرده با احتیاط چی بگم بابا از نامردا برات، دلگیرن دخترات سنگینه مشتشون، موی من مونده لای انگشتشون همه من رو میزدن زجرم پشتشون بی محمل بردنم، دستای بسته چهل منزل بردنم چندتا بی مروتِ قاتل بردنم گفتم اینجا رو نه، دوست دارم بازار این بازارو نه از عمد مادرو، پیش پسر زدند از عمد با لگد، محکم به در زدند یکی نبود بگه، این گل که پرپره اینی که میزنی، ناموس حیدره هی کُند میبُره، لشکر کلافه شه فکر کن سنان که هست شمر هم اضافه شه --- بارونه کربلا، مادرت میشه مهمونِ کربلا شب جمعه روضه خونِ کربلا، بارونه کربلا سرِ پیراهنت، پیرم کردند (از زندگی، سیرم کردند) 2 اینجا عمهام شکست سرت از نِی افتاد و شد دست به دست زن و بچه ات بینِ وحشیهای مست اینجا عمهام شکست سرِ هر کوچه من، سنگ میخوردم از مرد و زن، سنگ میخوردم سرِ تو از سرِ نِی میافتاد مادرت هی میافتاد، مادرت خدایی نامرده اونیکه با نیزه آقا راهِ گلوتو سد کرده یا اونیکه پیش زینب جسم تو رو لگد کرده یکی عصا میزد یکی به روی صورتت آقا با کفِ پا میزد --- حسین جان، به یاد لبت یک شب هم خواب راحت نداشتم کنار سرت نیمه شب کاسهی آب گذاشتم، یا مظلوم صدا میزدی مادرت رو... --- ما که بنای دوریِ از هم نداشتیم زهرای من بدونِ من از خانه میروی بمان که خانهی امنی برایت میسازم عالم کنار من همه در امنیت ولی زهرا میان خانهی من امنیت نداشت