یکی دستور می‌داد غارتش کنید

یکی دستور می‌داد غارتش کنید

[ ایمان کیوانی ]
(یکی دستور می‌داد غارتش کنید) ۲
(خواهرش داد می‌زد راحتش کنید) ۲

(دافع البلایا، سنان سیلی می‌زنه به کعبةُ الرزایا) ۲
دافع البلایا، غریب گیر آوردنش چکار کنم خدایا

(خون تو شد مباح، زخمیِ بی پناه...) ۲

واویلا حسین...

(دسته جمعی با هم، می‌زدن شدید) ۲
(یه نفر می‌گفتش، جایزه‌م بدید) ۲

(حرف بد شنیدم
گشتم دور و برم یه محرمم ندیدم) ۲
حرف بد شنیدم
به سختی نیزه از تن برادرم کشیدم

(کشتۀ بی گناه، زخمیِ بی پناه...) ۲

(یکی دستور می‌داد غارتش کنید) ۲
(خواهرش داد می‌زد راحتش کنید) ۲

(دافع البلایا، سنان سیلی می‌زنه به کعبةُ الرزایا) ۲
دافع البلایا، غریب گیر آوردنش چکار کنم خدایا

(خون تو شد مباح، زخمیِ بی پناه...) ۲

نظرات