پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم

پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم

[ ایمان کیوانی ]
(پناه حرم، کجا داری میری بگو برادرم) ۲
بدرقه‌ی راهت دو دیده‌ی ترم
آهسته تر برو داداش که مضطرم

پناه حرم، خالیه توی کربلا جای مادرم
فدای غربتت امیر بی‌حرم
تو رفتی و معجر کشیدن از سرم

غروب غمه، یه مادری داره به صورتش می‌زنه
یه سینه‌ای به زیر سم اسب می‌شکنه
یه نانجیبی گوشواره‌ها رو می‌کنه

غروب غمه، وقت خداحافظی یه خواهره
زمان غارت چادر و معجره
رو نیزه‌ای سر علی اصغره

(شاه عالم، دشمنت داره می‌خنده) ۲
که سرت رو نی بلنده
یکی هم داره رو نیزه‌اش یه سر کوچیک می‌بنده
خدا هم دلش کبابه، این سر طفل ربابه

(شاه لولاک، خون گرفته کل افلاک) ۲
مادرت داره می‌میره میخ کوبیت کردن روی خاک
خدا هم روضه می‌خونه این صدای استخوناست

نظرات