پناهم بده سایه‌ی اهل حرم پناهم بده

پناهم بده سایه‌ی اهل حرم پناهم بده

[ ایمان کیوانی ]
(پناهم بده، سایۀ اهل حرم پناهم بده) ۲
ای عزیز مادرم پناهم بده
ای پناه آخرم پناهم بده

(منو می‌برن) ۲
نرو که چادرو معجرو می‌برن
نرو گهواره‌ی اصغرو می‌برن
نرو که این زن خسته رو می‌برن

(گرفته صدات)۲
سر یک نیزه نشسته روی لبات
بسته راه نفس و شکسته لبات
داره بسته میشه دیگه این نگات

(نفس می‌زنی) ۳
پیش چشم من نفس نفس می‌زنی
خون تو گلوتو داری پس می‌زنی
صورتت رو روی خار و خس می‌زنی

(گریمو در آورده خواهرت کتک خورده...) ۳

(دیدم که نشست) ۳
روی سینت استخون سینه‌ت شکست
گیسوی بلندتو گرفت توی دست
خنجری گرفت از یه نامرد پست

گرفته سنان
جونتو با نیزه‌ای که زد در دهان
خیره خیره می‌کنه نگاه، ساربان
به عقیق یمن تو شاه زمان

(صداهای شمر) ۲ 
رفت محاسن تو بین دستان شمر
روی صورت تو رد پاهای شمر
به خدا سینه‌ی تو نبود جای شمر

(دل من شکست) ۲
سر اصغر تو رو رو سرنیزه بست
سر پاک تو می‌چرخه هی دست به دست
روی چادرم یه رد پایی نشست

(گریمو درآورده خواهرت کتک خورده...) ۳

نظرات