
یک سال کشته منو خاطره موندم با این دلهره دلم از این غم پُره یک سال یادش عذابم شده خوشی سرابم شده گودال جوابم شده ببین حال اسیریمو، عصای پیریمو این پریشونیم شده دیدنت آرزوم، روضته روبروم اشکای خونیم گریه، بینمون، شده، واسطه، یکسال، میگذره، روضش، یادته بعد یکسال چی بگم درد و عذاب یادته که بعد یکسال چی بگم قحطی آب یادته که بعد یکسال چی بگم اشک رباب یادته که بعده یکسال دستای عباسو خوب یادته که بعده یکسال قاسمو نعلا رو خوب یادته که بعده یکسال اکبر و عبا رو خوب یادته که دم حرم وداع آخر یادته بوسیدی آروم زیر حنجر یادته پیرهن یادگار مادر یادته یادمه، یادته غصه ی خیمه رو میخوردی یادته رقیه به کی سپردی یادته گوشواره هاشو درآوردی یادته یادمه، یادته ای وای، واویلا 4 ای وای، کربلا *** امشب نگاهم افتاد به ماه میکشم از سینه آه رفته دلم قتلگاه مادر بگو روی تل چی دید شمرو که خنجر کشید چطور سرت رو برید تنت رو خاک کربلا، سرت رو نیزه ها کاش نمی دیدم بگو که پیکرن چی شد، انگشترت چی شد دیگه بریدم لشگر، حمله ور، سمت خیمه گاه،مادر، اومده، توی قتلگاه بعد یکسال چی بگم روضتو مادر میخونه بعد یکسال واسم از بریدن سر میخونه برام از ناله های غریب مادر می خونه بعد یکسال واسه من روضه حالا تو بگو بعد یکسال واسم از گرگای صحر تو بگو بعد یکسال از خودت از سُم اسبا بگو ای وای، واویلا 4 ای وای، کربلا *** داداش اون ازدحام یادته سنگای شام یادته بزمی حرام بادته داداش من بودمو و سلسله نگاه یک قافله کشته منو حرمله چشام گریون چشماته،توو فکر لبهاته از اول دشت بین این بی قرارمو، گریه و زاریمو از میون تشت با سرِ، توو تشت، داشتم، رابطه، یک سال، میگذره، روضش یادته بعد یکسال چی بگم بنده طناب یادته که تازیانه زَدَنَم واسه ثواب یادته که بعد یکسال چی بگم بزم شراب یادته که تووی مجلس یزید اشک چشات خوب یادمه خیزرون وقتی میزد روی لبات خوب یادمه دستاشو که پنجه کرد بین موهات خوب یادمه از این بعد و تو میگی یا من بگم سختته باشه بذار حالا من بگم از غارت معجر زنها من بگم تو نگو من بگم از فتنه ی زجره یه دنده من بگم رقیه کی موهاشو کنده من بگم دستامو شمر میخواست ببنده من بگم تو نگو من بگم ای وای، واویلا 4 ای وای، کربلا ***