یادم نمیره همه‌ی عزتم تویی

یادم نمیره همه‌ی عزتم تویی

[ علی اکبر حائری ]
یادم نمی‌رود همه‌ی عزتم تویی
من پای سفره‌ی تو شدم محترم حسین

لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین

الهی بالحسین العفو العفو...

*****

چه ماهِ پر فضیلتی
اسم منم اومده تو مهمونای دعوتی

چه سفره‌ی زیارتی
دور و بَرِ گناه نمیرم دیگه یه مدتی

شبیه به مُحرمه
فرصت گریه کردنِ بذای تو فراهمه

مثلا دَمِ غروب تشنه می‌شم و
گریونِ حنجره‌ی خشک تو و دشنه می‌شم و
خیره به سفره‌ای که پهنه می‌شم و
روضه‌خونِ بدنِ زخمی و برهنه می‌شم و


آخ آبت ندادن، هی می‌گفتی جیگرم می‌سوزه
جوابت ندادن، رحمت نکردن
با دست پر همه از گودال دارن برمی‌گردن

تو...... روزه، آب می‌گفتی و نیزه می‌زد 
قلبم می‌سوزه ، خولی نشسته
سرو از شمر بگیره ببره
بارش رو بسته، بارش رو بسته

****

تو تشنه بودی، اسب دشمن آب می‌خورد
از این همه مظلومیت حیرانم آقا

چوب از عُبیدالله خوردی من بمیرم 
قربانِ دندانِ شما دندانم آقا


الهی بالحسین العفو العفو...

نظرات