یادم نمیرود همهی عزتم تویی من پای سفرهی تو شدم محترم حسین لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین الهی بالحسین العفو العفو... ***** چه ماهِ پر فضیلتی اسم منم اومده تو مهمونای دعوتی چه سفرهی زیارتی دور و بَرِ گناه نمیرم دیگه یه مدتی شبیه به مُحرمه فرصت گریه کردنِ بذای تو فراهمه مثلا دَمِ غروب تشنه میشم و گریونِ حنجرهی خشک تو و دشنه میشم و خیره به سفرهای که پهنه میشم و روضهخونِ بدنِ زخمی و برهنه میشم و آخ آبت ندادن، هی میگفتی جیگرم میسوزه جوابت ندادن، رحمت نکردن با دست پر همه از گودال دارن برمیگردن تو...... روزه، آب میگفتی و نیزه میزد قلبم میسوزه ، خولی نشسته سرو از شمر بگیره ببره بارش رو بسته، بارش رو بسته **** تو تشنه بودی، اسب دشمن آب میخورد از این همه مظلومیت حیرانم آقا چوب از عُبیدالله خوردی من بمیرم قربانِ دندانِ شما دندانم آقا الهی بالحسین العفو العفو...