یا اباالغوث! اباالوفا؛ برگرد زینبت مونده چشبهراه؛ برگرد پابهپای من زمینخورده یا اباالفضل به خیمهها برگرد ای ساقی حرم! تشنه میری زینب مونده و فکر اسیری آب میخوردی، یکم جون بگیری تو رو صدا میکردم، میاومدی منو صدا میکردی، میاومدی خدا خدا میکردم که بین راه مشکو رها میکردی، میاومدی وقتیکه دید چجوری گریونم آتیش انداخت رقیّه توو جونم میگه بابا کجاس عموجونم پاشو داداش؛ بهش بگو جونم حتّی نمیگذره از خیالم چی میشه پس جواب سهسالم باید خبر بدم؛ وای به حالم! تا رووی خاک افتاد ماه آسمون از خیمهها میاومدم دوون دوون تا برسم، دیدم دارن میبرنت به هرطرف با نیزهها کشونکشون به خدای محوّلالاحوال که تمومه کار من و اطفال تو که رفتی من موندم و غربت خالیه جات توو غربت گودال پاشو که خواهرت نیمهجونه بیتو همسفر دیگرونه من هم برم، براش کی بمونه سپاه سوی قتلگاهه صفبهصف لشکر میریزه سرم از هرطرف کاشکی دمی که من تووی گودالم تو حرمو میبردی سمت نجف
یا قمر بنی هاشم💔