ای غم هزارساله

ای غم هزارساله

[ حاج محمود کریمی ]
ای غم هزارساله
ساقی عطش‌چشیده
گرهی باز کن از من
با همون دست بریده
 
پشت دسته‌ی عزادار
خیره‌ام به علم تو
مثه هرسال نشستم
به اقامه‌ی غم تو
 
من فدای آسمونت
آسمون رنگ خونت
صورت خاک‌گرفته‌ت
خیمه‌ی بی‌سایه‌بونت
 
تو که با لبای تشنه‌ت
یه‌جهانو آب کردی
تو که بین مشک و دستت
مشکو انتخاب کردی
 
مشکیو ازت گرفتن
که مثه چشمه‌ی غم بود
چشمیو ازت گرفتن
که فقط سمت حرم بود
 
من فدای اون کسی‌که
غم عالم توو چشاشه
چشم داده، دست داده
امّا قولش سر جاشه

نظرات