وقتی از زندگی من گم می‌شم

وقتی از زندگی من گم می‌شم

[ علی اکبر حائری ]
وقتی از زندگی من گم می‌شم
می‌نویسم این‌جوری آروم می‌شم

واسه شعرای جدیدبعدوضو
من دخیل اُمُّ کلثوم می‌شم

نوشتن از شما بی‌یاد علی نمی‌شه
زندگی بدون اولاد علی نمی‌شه

بدون شک همسر تو پسرعموته
آخه یه نااهل داماد علی نمی‌شه

عمه‌ی ساداتی به فاطمه مرآتی
اقتدارت حیدری تو کاملا باباتی

مرجع مهتابی، تو شاعر اربابی
برا رزق شاعرا مدد بده مولاتی

آه مظلومه... 

مث زینبه بلیغه خطبه‌هات
نافذ و بُرَنده تیغ خطبه‌هات

وقتی کلام زینب هست ذوالفقار
می‌شه ذوالفقار رفیق خطبه‌هات

داره عباس از رو نی یا لَلعجب می‌کنه
خواهرش داره مث خودش غضب می‌کنه

تو و زینب و رباب، سکینه و رقیه
پنج تنِ آل حسین شامو ادب می‌کنه

چادر تو سنگره، کار تو فتح و ظَفَره
وَجَنات و سَکَناتت، جَلَواتِ حیدره

نفست بند حسین، دلیل لبخند حسین
بعد زینب به تو میگن اولیاء مُخَدَّره

آه مظلومه...

نظرات