خُطبهی تو با خُطبهی زینب بَرابَری میکُنه دختر علی هَر جا که باشه دِلاوَری میکُنه دو تا خواهر، دوتایی شُدید لَشگَرِ حِیدَر دوتا همراه، تویِ سَنگَر اَبی عَبدِاللّٰه میگین حَقیقَتو، بی تَرس و واهِمه ببین چه میکنند، دخترای فاطمه سَیِدَتی یا اُمِ الکُلثوم یا بِنتِ عَلی.... نورِ نور با ظُلمَتِ ظُلمَت مَگه وَصلَت میکُنه دشمن علی و خواستن تو اَصلاً غَلَط میکُنه پَرِ قرآن، میگه میرسه دَستِ نا اَهلان تو بی همتا، تو آیینهی حضرَتِ زَهرا گفتی تو زندگی پیرو مادرم گفته به تو علی مَرحَبا به دُختَرَم سَیِدَتی یا اُمِ الکُلثوم یا بِنتِ عَلی.... لَب به خُطبه وا کَردی و گفتی سُکوت اِی کوفیان زِینُ العابِدین به زیر لَب گفت جانم به تو عمه جان همه دیدند شُکوهِ تو را همه لَرزیدَند چقدر بی حَد حُسِین روی نیزه به وَجد اومد مُحکَم و با وَقار به صحنه اومدی به دشمنای دین تو دَهَنی زَدی سَیِدَتی یا اُمِ الکُلثوم یا بِنِت عَلی....