
همیشه در نظرم آب سهم سادات است چرا که مهر شما هست و از مهمّات است خداى کعبه گواه است مدح تو بانو فقط نه شعر که عین خود مناجات است طلوع نور رخت آنچنان جهانگیر است که غرق حیرت تو موج نور مشکات است به سینهى احدى دست رد نخواهى زد تو رو زمین بزنى؟ نه، از محالات است چه دخترى! به پدر هم تو مادرى کردى عجیب نیست که کار شما کرامات است من و تصور درک مقام تو؟هیهات… زمین به یمن قدومت پر است از برکات ز پرس و جوى قیامت معاف یعنى تو على تو و تو علی، ائتلاف یعنى تو چنان که مرتبه ات صدر سر بلندان است به معنى کلمه کوه قاف یعنى تو خدا دمیده به روح تو از وجود خودش به احتساب همین پس عفاف یعنى تو نشد که از تو بگویند شاعران زیرا نبوده واژهى در خور، کلاف یعنى تو بهشت هستى و عطر معطّرى دارى همیشه حال و هواى مطهّرى دارى همیشه در همهى عمر سرورى کردى سخن درست بگویم پیمبرى کردى همیشه نان یتیمان شهر را پختى براى جمع یتیمان تو مادرى کردى