
زهرا گر زر است، پیامبر اَبازر است زرگر همیشه با خبر از قیمت زر است از حُسن خُلق و رحمت پیغمبری چنین باید خداش هدیه دهد دختری چنین دختر چه دختری، بگو مادرِ پدر حوریهای که آمده در کسوت بشر دختر چه دختریست، که معراج مصطفی است هم تاج اوست احمد و هم تاج مصطفی است دختر چه دختریست، که به قول پیامبرش هرشب حیا نشسته دو زانو برابرش دختر چه دختریست، که لبخندش آفتاب ماه است گوشوار و گلوبندش آفتاب دختر چه دختریست، در اوصاف اوست که آبِ وضوش باعث خَلق ملائکه دختر چه دختری که بهشت است مُنجلی در خانهای که اوست فقط همسرِ علی همسر چه همسری، نفسِ مرتضی علی در سینهاش به جای تپش بانگ یا علی همسر چه همسریست که عین روایت است نیمَش نبوّت است و نیمَش ولایت است همسر چه همسریست، نُه سال بیوضو نام علی نبرده و علی نیز نام او همسر چه همسری که تماما وقار بود در آسمان برادرِ او ذوالفقار بود همسر چه همسریست که فقر اختیار کرد تنها به شوق سائل میل انار کرد همسر چه همسریست، به او قبله مایل است شام زفاف پیروهنش سهم سائل است پیراهن عروسیِ خود را که داد گفت پیراهن حسین مرا در میآورند همسر چه همسری که فقط احترام کرد جای تمام شهر به حیدر سلام کرد همسر چه همسریست که اگرچه شکسته است بر سینهاش جمال علی نقش بسته است بینور تو مِهری به سعادت نرسید بیمُهر تو، امضای عبادت نرسید گفتند که صد جا تو به فریاد رسی در کوچه ولی کسی به دادت نرسید **** از اول هرکجا که حرفی از بانوترین بوده همیشه بعد نام فاطمه اُمُّالبنین بوده کنیزی کرد زهرا را مقامش رفت بالاتر اگر اُمُّالبنین، اُمُّالبنین شد این چنین بوده خودش را روز اول پای زینب روی خاک انداخت کسی که پیش اقوام خودش بالاترین بوده میگفت گرچه در حَرم تازه عروسم من آمدم دستان زینب را ببوسم زینب اگر قبول کند دایهاش شوم خود را به این شرافت و عزت قَرین کنم من کیستم کنیزِ کنیزانِ فاطمه من آمدم زیارت عرش بَرین کنم برای دستهگل های علی مادرشدن کم نیست فقط او صاحب این مرتبه روی زمین بوده اگر او را بخواهم در عناوینی بگنجانم علی تاج ولایت بود و این خانم نگین بوده ببین باید چه دریایی از اخلاص و یقین باشی که همراه امیری چون امیرالمومنین باشی اگر نانی به سائل داده گفته یادتان باشه که نان سفره هم نان امیرالمومنین بوده شبیه کربلاییها بخواه اول از او حاجت چرا که پیش از عباسش به فکر زائرین بوده هزار عباس اگر میداشت تقدیم علی میکرد نخوان اُمُّ البنین او را که اُمُّالعارفین بوده امامِ دین در عاشورا به عباسش پناه آورد از این منظر ببینی زیر دِینش رکن دین بوده علمدارش زمین افتاد اگر در روز عاشورا علمدار بساط روضه بعد از اربعین بوده **** اَلا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و اَبروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گلِ اُمّالبنین شیرم حلالت شنیدم دستهایت را بریدند