
بین میخانه باده محترم است دل که مست خدا شود حرم است مست ساقی پیاله کرم است جام کوثر دو دیده ترم است شب قدر علی رسید از راه آمده مادر رسول الله مهر تائید مصطفی آمد سیب سوغاتی حرا آمد ساکن عرش کبریا آمد حال کفار مکه جا آمد بین قرآن سایه کوثر ریخت پر دیوانگان ابتر ریخت خوب شد از بهشت یادی شد مستی عاشقانش عادی شد جبرئیل آمد و منادی شد خانه وحی غرق شادی شد از نذورات خود نتیجه گرفت بوسه از فاطمه خدیجه گرفت شهر داده حدیث لؤلاکش فرق دارد مسیر افلاکش خیر دیدیم ما که از خاکش واله ای از تب تربناکش باید از اسم او دوا برداشت فقط از ذکر او شفا برداشت بوده زهرا خودش کنار خودش سر او بوده گرم کار خودش امتحان شد به اختیار خودش خورده از دانه انار خودش آنکه خیرش بدون خاتمه از آبرو دار عرش فاطمه است فاطمه بود و حضور خدا اسم او بود و ظهور خدا نور او نیست غیر نور خدا بوده در دست او امور خدا حبل حبل المتین که به مولاست نخ تسبیح حضرت زهراست بهترین که عوام خوش باشد با دو انگشتریو گردنبند تا عسل هست لب نزن بر قند برو در بین خانه با ترفند چادرش را فقط بگیر و بمان دور سجاده اش بمیرو بمان کاش اگر خواست سر صدا باشد پشت دیوار او گدا باشد در خانه همیشه وا باشد نکه داغش غذا ما باشد هجمه بر دین مردم آورد دم این خانه هیزم آوردند