
من که، همیشه غربت یار و همرامه حالا، اجله که درمونه دردامه تو این چهل سال، با دل من غم عجینه خوب تا نکردن، با دلم اهلِ مدینه آتیش گرفته، جگرم از زهرِ کینه امون از دلم، امون از زمونه امون از دلی که بی همزبونه تو دلم یه دنیا غصه از قدیم دارم فراموش نکردم اون روزا رو روزای غریبی بابا رو یاد بی وفایی دیوار و مسمارم وای مادرم وای (زهرا مادرم وای)2 *** دستام، یادمه که بود تو دست مادر ای کاش، رها نمیکرد دستمو تا آخر بادی وزید و، گرد و خاکی بپا شد دستای من از، دستِ مادر جدا شد گوشوارهای از، گوشِ مادر جدا شد امون از دلم، امون از زمونه توی کوچهای، پر از ردِ خونه جلو چشم باغبون، یاس نبّی پژمرد ماجرای کوچه خیلی عجیبه مادرم رو زد یه مرد غریبه جلوی چشای من همش زمین میخورد وای مادرم وای (زهرا مادرم وای)2 *** بعد، کوچه دو تا چشمام خون میباره حتی، یکی نگفت مادر حرمت داره طعمِ غریبی رو، تو اون روزا چشیدم تو چشمِ مادر، شوقِ پروازو میدیدم او دل برید و، منم از دنیا بریدم نشدش حریف اون چل نفر شم واسه مادرم تو کوچه سپر شم چی میشود فقط یکم قدم بلندتر بود ولی حسرتش همیشه باهامه غم اون روزا هنوز تو چشامه قاتلِ حسن همیشه داغِ مادر بود وای مادرم وای (زهرا مادرم وای)2 ***