آه عبدالله من اگه یه سال و نیم دَووم آوُردم آه عبدالله غصّه خوردم چرا تا الآن نمُردم (شنیدن یه حَرفه، دیدن یه حَرفه) ۲ هم شنیدم بَد و بیراه هم میدیدم که توی مسیر کوتاه نوههای رسولَ اللّهو ((پابرهنه راه بُردن از وسط مَردا بُردن) ۲ مخدّراتو تُو بازار بین یهودیها بُردن) ۲ آه آه آه، یا زینب... ***** (آه، میکِشم آه) ۲ چشم ازَش حتّی یه لحظه بَرنداشتم آه، میکِشم آه من امانتیتو آخر جا گذاشتم (سهسالهت کتک خورد، ولی کم نیاوُرد) ۲ با همون گریهی ممتد یهتنه شامو بهم زد امّا تا سرِ تو اومد (خودشو میزد و میگفت کی موهاتو سوزونده؟) ۲ این یزیدِ نامسلمون ردِ چوبِش جا مونده آه آه آه، یا زینب...