
من از سوز دل چنان میگریَم من از سوز دل که پای ناقه بماند به گل چنان میگریَم من از سوز دل که پای ناقه بماند به گل که میترسم تو را از من بگیرد دشمن که میمیرم اگر از تو جدا باشم من وعده گاه خورشید و ماه، (عصر عاشورا قتلگاه) ۲... فدایت خواهر بیا برگردیم به جان مادر بیا برگردیم رقیه گرید و گوید کجاییم عمه؟ چه میشد ما به مهمانی نیاییم عمه؟ (نگاه اصغر چه معصومانه، كنار مادر گل و ريحانه) ۲ دل من از تماشايش نميگردد سير گمانم حرمله او را بگيرد از شیر وعده گاه خورشيد و ماه، (عصر عاشورا قتلگاه) ۲... (اگر تقدير است پريشان باشم شريك داغ عزيزان باشم) ۲ دعا كن زينبت اينجا نيفتد از پا (تو را در بين دشمنها نبيند تنها) ۲ وعده گاه خورشيد و ماه (عصر عاشورا قتلگاه) ۲...