(مادر نفسش اعجازه چادر خاکیشو رو سرم میندازه مادر دوای هر درده قیامت دنبال نوکراش میگرده) ٢ حضرت مادر زیر پر چادرتان این همه نوکر با تو تماشاییترِ صحنهی محشر حضرت مادر (بارون رحمتی، من مثل یک کویر ای مادرِ حسن، دست من رو بگیر) ٢ اُمُّنا فاطمه، اُمُّنا فاطمه ... مادر ضربان حیدر سوامون کن توی شلوغی محشر شأنت فوقِ هر اِدراکه پسرت اربابِ همهی افلاکه دل بیقراره حاجت اگه داری بیار ردخور نداره جز تو کدوم عشقی برا من موندگاره دل بیقراره بارون رحمتی، من مثل یک کویر ای مادرِ حسن، دست من رو بگیر اُمُّنا فاطمه، اُمُّنا فاطمه ...