مادر نفسش اعجازه چادر خاکی شو رو سرم میندازه

مادر نفسش اعجازه چادر خاکی شو رو سرم میندازه

[ حسین محمدی فام ]
مادر / نفسش اعجازه 
چادر خاکی شو / رو سرم می ندازه

مادر / دوای هر درده 
قیامت دنبالِ / نوکراش می گرده 

حضرت مادر 
زیر پر چادرتن این همه نوکر
با تو تماشایی تره صحنه ی محشر 
حضرت مادر

بارون رحمتی - من مثل یک کویر 
ای مادر حسن - دست من رو بگیر
امنا فاطمه ۴

********************

مادر / ضربان حیدر
سوامون کن توی / شلوغیِ محشر

شأنت / فوق هر ادراکه 
پسرت ارباب / همه ی افلاکه

دل بی قراره 
حاجت اگه داری بیا رد خور نداره
جز تو کدوم عشقی برا من موندگاره
دل بی قراره 

بارون رحمتی - من مثل یک کویر 
ای مادر حسن - دست من رو بگیر
امنا فاطمه ۴

********************

مادر / چرا چشمات تاره
چش زینب سمتِ / خونِ رو دیواره

مادر / چِقَدِ دلتنگی 
با چهل تا مردِ / بی حیا می جنگی

افتادی از پا 
آخرشم با لگدش کَنْدْ درو از جا
افتادی توی کوچه ها یکه و تنها
افتادی از پا

هیزم  آوردن و - در رو آتیش زدن
افتادی رو زمین - پیش چشم حسن 
امنا فاطمه ۴

نظرات