
(رسیدم به این خاک به این خاک ماتم بسوزی زمونه اگه بیحسین شَم)۲ (یه لحظه ببینین نگاه حسینو مگه میشه اصلاً حسین منو کشت؟ نیاد اون غروبی که باید ببینم نه انگشتری منده واسش نه انگشت)۲ چقدر غربتش گریه داره حسینم کسی رو نداره بمیرم دل مثل دریاش بیقراره حسینم، حسینم، حسینم... (شکستیم یه گوشه منو بغض ناگاه)۲ همون لحظهای که (حسین میکشید آه)۲ چرا هی نگاهش به پای رقیهاست نگاه میکنه با غم و گریه آروم مگه چی میبینه که هی داره میگه: (خدایا سپردم به تو خیمهها رو)۲ (خدایا مبادا بیفته نگاههای نامحرم اینجا خدایا مبادا جداشه دست سقا)۲ پر از ناله و اشک و آهیم خدایا ببین بیسپاهیم خدایا نگهدارمون باش بیپناهیم حسینم حسینم حسینم...