خیلی پریشونم رو خاک این صحرا

خیلی پریشونم رو خاک این صحرا
هی زیر لب میگم، با گریه یا زهرا

دلشوره دارم از، دیدن این لشکر
تو قلبشون کینه، تو دستشون خنجر

ترسم از اینه، یه روزی اینجا، تنها بمونی داداش
تورو ببینم، میون مقتل، غرق به خونی داداش

"سالار زینب 3 ای وای"
***

منو نزار تنها، کنار خواهرباش
اینجا نزن خیمه، به فکر اصغر باش

رباب و می‌بینم، که دل پریشونه
کنار گهواره، نشسته گریونه

خرابه حالش، دل بی قراره، انگار داره می بینه
که رأس اصغر، غرقابه ی خون، به روی نی می شینه

"سالار زینب 3 ای وای"
***

بیا تا برگردیم، این سرزمین شومه
زینبت اینجا به، جدایی محکومه

بین یه لشکر که، حرمله همراشه
دلت میاد زینب، غریب و تنها شه

دلت میادکه، به خواهرتو، بشه جسارت ای وای
با دست بسته، تاشام و کوفه، بره اسارت ای وای

"سالار زینب 3 ای وای"
***

الهی که زینب، نبیندت بی حال
الهی که هیچ وقت، نیفتی تو گودال 

کاش نشه تو این دشت، دور تنت غوغا
کاش نذارن روی، سینه ی یارم پا

دست خودم نیست، داداش اگر که، دست و پاهام می لرزه
ای کاش بمیرم، ولی نبینم، توی گلوته نیزه

"سالار زینب 3 ای وای"
***