افتاد دست راست خدایا ز پیکرم بر دامنِ حسین برسان دست دیگرم دست چپم به جاست اگر نیست دست راست اما هزار حیف که یک دست بیصداست به جز عشق حسین بر سر ندارم ببینم من تو را یکبار دیگر به دیدار رُخَش جان میسپارم آه اونقدر نالید بر نی چشم مشک تا که خالی گشت اون چشمه ز اشک